یادداشتی از ساسان شکوریان نویسنده و کارگردان اهل بهبهان؛
آموزش و پژوهش؛ افق تازه جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی

ساسان شکوریان: جشنواره آیینی و سنتی در تازهترین دورهی خود، بیش از هر زمان دیگر چهرهای آموزشی و پژوهشی به خود گرفته است. این رویکرد، نشانهی تغییری مهم در فهم ما از جشنواره است: دیگر تنها جایی برای اجراهای نمایشی و آیینی نیست، بلکه به یک فرایند تربیتی و علمی بدل شده که ریشه در دل جامعه میدواند.
تمرکز بر آموزش در مناطق کمتر برخوردار، معنایی فراتر از گسترش مهارتهای اجرایی دارد. این حرکت نشان میدهد که جشنواره در پی عدالت فرهنگی است؛ یعنی رساندن فرصتهای برابر به کودک و نوجوانی که در یک شهر مرزی زندگی میکند، درست به اندازهی جوانی در پایتخت. چنین نگاهی میتواند به تدریج شکاف مرکز و پیرامون را در عرصهی هنرهای آیینی کاهش دهد.
نکتهی درخشان دیگر، الگوی مشارکتی آموزش است؛ جایی که معلمان بومی در کنار استادان حرفهای میایستند. این همنشینی صرفاً انتقال دانش نیست، بلکه پلی است میان تجربهی محلی و دانش آکادمیک. نتیجهی آن، تربیت هنرمندانی است که هم ریشه در خاک خود دارند و هم چشم به افقهای گستردهتر دوختهاند.
شعار این دوره، «مدرسهای به وسعت ایرانزمین»، بهخوبی نشان میدهد که جشنواره قصد دارد هر گوشهی کشور را به کلاسی زنده بدل کند. همین نگاه است که در پوسترهای آموزشی با جملهی «نمایش ایرانی برای تمام مردم ایرانزمین» بازتاب یافته؛ پیامی روشن که هنر آیینی، میراث یک منطقهی خاص نیست، بلکه سرمایهی مشترک همهی ایرانیان است.
در این میان، پژوهش جایگاهی ویژه یافته است. جشنواره کوشیده با ایجاد کارگروههای علمی و تدوین برنامهای منسجم، فراتر از آموزش عملی حرکت کند و بستری برای ثبت و تحلیل آیینها فراهم آورد. این یعنی میراث ناملموس نه تنها به نمایش گذاشته میشود، بلکه با دقت علمی مستندسازی میگردد تا نسلهای آینده بتوانند به آن تکیه کنند.
اگر جشنوارههای پیشین بیشتر بر اجرا متمرکز بودند، امسال میتوان از «جشنواره به مثابهی دانشگاه» سخن گفت؛ دانشگاهی سیار که از یک شهر کوچک به شهری دیگر میرود، دانش و تجربه را به اشتراک میگذارد، و در نهایت چراغی روشن میکند برای آیندهی هنرهای آیینی و سنتی ایران.
در نهایت، نباید از نقش این رویکرد تازه در دیپلماسی فرهنگی غافل شد. جشنوارهای که چنین بر آموزش و پژوهش تأکید میکند، میتواند الگویی الهامبخش برای دیگر کشورها باشد؛ الگویی که نشان میدهد چگونه میتوان همزمان با حفظ اصالتهای بومی، زمینهی گفتوگوی بینالمللی را فراهم ساخت. به این ترتیب، آیینهای ایرانی نه تنها در داخل کشور زنده میمانند، بلکه در عرصهی جهانی نیز به زبان مشترکی برای تبادل فرهنگی تبدیل میشوند.